«نماینده»/ بابک نگاهداری، مشاور و رییس حوزه ریاست مجلس شورای اسلامی: «متاسفانه عده زیادی حرفهای ما را گوش نکردند، عده زیادی حرف های من و همکارانم را جدی نگرفتند و موج تازه ای از بیماری گرفتارمان کرد» این ها جدیدترین حرف های دکتر نمکی، وزیر بهداشت کشورمان، است؛ بعد از آنکه با 200 کشته در شبانه روز، رکورد تلفات کوئید 19 در کشورمان شکسته شد.
تا یک ماه پیش می توانستیم با اطمنیان بگوییم که در برابر ویروس منحوس کرونا موفق عمل کرده ایم. تا یک ماه پیش می توانستیم به آینده خوش بین باشیم و روزهای بدون کرونا را بسیار نزدیک می دیدیم. تا یک ماه پیش مسئولین ما از یکی از مهمترین چالش های حکمرانی سال های اخیر سربلند بیرون آمده بودند؛ اما امروز...
در بازه زمانی اسفند 98 تا اردیبهشت 99 چه اتفاقی افتاد که ما را به یک حکمرانی کارآمد امیدوار ساخت و پس از چه رخ داد که امروز از وقوع یک فاجعه سخن می گوییم؟ رمز و راز این تفاوت را باید در همین جملات دکتر نمکی جستجو کرد. رمز و راز این تفاوت، در «شنیدن» و «نشنیدن» است. شکست کرونا وقتی نزدیک شد که حرف های پزشکان و سربازان خط مقدم دفاع از سلامت کشور را «می شنیدیم» و فاجعه آن هنگام رخ داد که گوش های مان را بر روی این «حقایق» بستیم. کرونا درس های فراوانی برای شیوه و اخلاق حکمرانی در ایران داشته است اما بی تردید تا این لحظه مهمترین درس آن برای ما این بوده است که «مَن جَرّب المُجرّب حَلّت بِه الندامَه»؛ آموختیم که تاوان نشنیدن نصایح دلسوزان و متخصصان، چیزی به جز فاجعه و پشیمانی نخواهد بود؛ آموختیم که می توان «شنید» و موفق بود و می توان «نشنید» و شکست خورد. آموختیم که چه آسان این همه ایثار و فداکاری که برای حفظ جان و امنیت ما صورت می گیرد را فراموش می کنیم.
«تاریخ» برای درس آموزی است و ما از تاریخ مان آموخته ایم که «حکمرانی کارآمد» در این دیار نسبتی مستقیم با شنیدن نصایح ناصحان دلسوزی دارد که دل در گروی امنیت و سربلندی این آب و خاک دارند. «تاریخ» به ما آموخته است آن هنگام که به موقع «شنیدیم» و به موقع «عمل کردیم» از پرداخت تاوان هایی سنگین در امان ماندیم. گوشهای مان را به روی نصایح دلسوزانه و کارشناسانه نبندیم تا به آن روزهایی نرسیم که دکتر نمکی ها بگویند: «دلم نمیخواست اثبات عرایض ما با تاوانی چنین سنگین و مرگهایی چنین تلخ برای مردم بروز کند.
نظر شما